کوچولوی آسمونی ما ... خوش اومدی عزیزه دل مامان و بابا

خداحافظ برای همیشه

1394/10/19 23:48
نویسنده : مامان یکتا
492 بازدید
اشتراک گذاری

امشب داشتم تو اینستاگرام می چرخیدم که یهو یه چهره ی دوست داشتنیِ آشنا به چشمم خورد .. یه دختر چشم آبی فوق العاده دوست داشتنی .......

یه لحظه هنگ کردم ... گفتم ای واااای من این که آرنیکای خودمونه ..... آرنیکا که الان 5ماهشه!!! چطور یهو قد کشید و اینهمه بزرگ شد!!!!!!!!!!!!!!!!!!!؟؟؟؟؟؟؟ پیچو باز کردم و یک عالمه عکس از این فرشته ی ناز ترکیه ای دیدم. 1407 تا ...

وب آرنیکا http://prinsecc_2015.niniweblog.com  تقلبیه دوستان

تقلبی از رو پیچ feyzush.93 تو اینستاگرام ...

بازم شک کردم که اینا ترکیه ای ان، چرا عدد 93 تو آدرس پیچ هست؟ نکنه اینم فيكه؟ کار یه دزد عکس ایرانی؟ ولی با کمی سرچ متوجه شدم که قدمت پیچ بالاست و نوشته ها ترکیه ای و لایک ها بالاست. پس ظاهراً اصله. گرچه برام هیچ اهمیتی نداره.

متآسفم برای کسی که وب آرنیکا رو ساخته .. و همین طور وبای تقلبی دیگه .. واقعاً متأسفم .. واقعاً متأسفم ..

گزارش تخلفشو دادم .. امیدوارم زودتر رسیدگی بشه و این جور آدما سر عقل بیان ... واقعاً خدا شفاشون بده.

تو زندگی دنبال چی هستید شماها؟ دنبال فریبکاری و دروغگویی و دزدی عکسا و دلنوشته های مادرای دیگه ... یعنی اینقدر بیکار و عقده ای و بدبخت تشریف دارید؟؟؟ اگه همین وقت رو صرف ارتقای زندگی شخصی تون کرده بودید حالا به اینجا نمی رسیدید که حسرت زندگی های دیگه رو بخورید و کارتون به دزدیدن عکساشون برسه.

همین نیکو تو یه پست جداگانه کلی بد و بیراه به نویسندگان وبای تقلبی گفته بود ... آآآخ آآآخ

خوووووب ... من این وبو برای دخترم درست کردم .. جایی که براش بنویسم .. خالصانه و صادقانه احساسات پاک مادرانه مو برای دخترم به یادگار بذارم .. از روز اول هم جایی نرفتم کامنت بذارم که برا خودم مخاطب پیدا کنم .. آمار وب و تعداد نظرات برام بی معنی بود .. به جز همین وب آرنیکا که دوست داشتم باهاش دوست باشم. منتها تو زرد از آب دراومد.

من اونقدر متأسفم و ناراحتم که کل پستای اینجا رو برا خودم کپی کردم و پاکشون کردم ، چرا که هر آن ممکنه احساسات و دلنوشته های ناب من مورد سوءاستفاده قرار بگیره. حتی عکسای پیچ اینستاگرامم پاک خواهم کرد. یاد حرف همسرم افتادم که همیشه میگفت به این دنیای مجازی هههههیییییچچچچچ اعتباری نیست .. عکس نذار ..

متأسفم برای خودم که وقت با ارزشمو اینجا تلف کردم... کاش همین دقایقی که صرف گذروندن تو نی نی وبلاگ کرده بودم کنار دخترم گذرونده بودم. توصیه ی من به مامانای دیگه هم همینه ..

خانوما برید به شوهر و بچه هاتون برسید ... حیفه وقتتون .. حیفه هزینه ای که میکنید .. حیفه انرژی و چشمای نازتون .. حیفه اعصابتون ..

اگه میخواید برا بچه هاتون بنویسید شخصی بنویسید ، عکس بذارید ، براشون کتابچه درست کنید.

برای همیشه عطای اینجا رو به لقاء ش می بخشم.

پسندها (6)

نظرات (13)

مامان گیسو و گندم جون
20 دی 94 0:47
خصوصی داری بانو
مامان یکتا
پاسخ
خانومي برا شما هم اومدم كامنت بذارم اطلاع بدم كه وقته باارزشتونو تلف اين وب نكنيد منتها كاملا خصوصي بوديد. اينم كار خدا بود كه يه نفر بفهمه و بقيه رو مطلع كنه. حيف وقت من كه صرف كامنت گذاشتن براش شد و حيف احساساتم. مطمئنم دير يا زود بازخورد فريب كاري و اعمالشو دريافت ميكنه. ممنونم از دعاهاي خوبت. شاد و تندرست باشي در كنار خانواده ت.
کیان
20 دی 94 10:56
سلام خاله ببخشید ولی من هنوز متوجه اصل ماجرا نشدم. آخه من یک دوست به اسم آرنیکا با همون آدرسی که شما گفتید داشتم ولی خیلی وقته که وبلاگش بسته شده اگه به صفحه من مراجعه کنید هنوز تو لینک دوستام با اسم پرسس آرنیکا هستش. ولی آرنیکایی که من میشناختم چشماش آبی نبود و کاملا ایرانی بود تازه چنتا عکس هم با مامانش داشت که ایشون هم ایرانی بود. میشه برام بیشتر توضیح بدید لطفاعزيزم من لينك شما رو چك كردم ، همون وب تقلبي بود. همين مطلبي رو كه تو وبم نوشتم با دقت بخونيد متوجه ميشيد.
مامانش
20 دی 94 12:29
موافقم باهاتون ولی ما مادرا با عشق وبلاگ برا بچه هامون میسازیم. فقط به خاطر بچمون نه کس دیگه ای.پس این ادمای به قول شما عقده ای نباید مانع این علاقه بشن ولی باز به قول شما نباید زیاد وقت برا اینکار بذاریم.من خودم معمولا هروقت همسرم سر کاره و دخترم خوابه میام اینجا
محجوب بانو♡♡آقاسید
20 دی 94 14:11
وااای خیلی ناراحت شدم که تقلبی بود و بیشتر از این ناراحتم که چرا تمام پست هاتو حذف کردی عزیزم بمون نرووو خواهر
مامان حلما
20 دی 94 14:58
والا چی بگم خدایاااااااااااااااااااااااااااا عصابم خرد شد حسابی مگه مرض دارن که انقدر با افکار مردم بازی میکنن از چی لذت میبرن از اینکه چندتا مادر ساده رو سر کار بزان از احساسات پاکشون سو استفاده کنن از چی از اینکه این دنیای پاک به تقلب بکشن دلم میخواد کلی به اون شیاد عوضی بعد بی راه بگم دربه در عوضی شیاد چقدرم تو نقشش جا خوش کرده بود کمبود شخصیت داشتی بدبخت بی بته اینارو تو وب مجبوب بانو هم گفتم یکتا جون واقعا دلم برا خودمو احساساتم سوخت نمیدونم چی بگم بخدا ولی دیگه به هیچی هیچ کسی اعتماد نمیکنم تا برام به حقیقت برسه ولی اینکه به خاطر این چیزا خودمو از کاری که لذت می ببرم محروم کنم هم جالب نیست من همزمان برا عزیز دلم کتابچه هم درست کردم تا یه چیزی تو دستم داشته باشم برا خودم البته خوب سخت تره تو وب راحتره ولی کم بیش اونجارو هم نوشتم برا دخترم
مامان الهام
20 دی 94 15:10
عزیزم حق داری این انسان نماها بیمارن هدفشون چیه نمیفهمم؟؟ دقیقا دلیل رمزی نوشتن من این بود منم بهش شک کردم اوایل بهم pm میداد ولی من دیگه نرفتم این جور ادم ها زیادن یکتا جان نه تو دنیای مجازی....... میتونه این ادمارو دور و اطرافت ببینی فقط هشداریه به ما که بیشتر حواسمون به اطرافمون باشه مراقب محیای نازنینم باش
دختــر بابا
20 دی 94 17:07
باورم نمیشه متاسفم برای نیکوی عوضی و عقده ای
♥عاطفه♥
20 دی 94 21:55
سلام ممنون گفتین واقعامرررسی
عاطفه
20 دی 94 22:38
ممنون که خبردادین...واقعاحق باشماست
(̲̅P̲̅)(̲̅E̲̅)(̲̅G̲̅)(̲̅A̲̅)(̲̅H̲̅)
21 دی 94 11:40
واااااااااااااااای اصلا باورم نمیشه آخه ی آدم چرا باید همچین کاری بکنه؟؟
♧♡♧خواهری♧♡♧
23 دی 94 15:32
امیدوارم به رودی به سرای اعمالش برسه ، خدابارتون
پشیمونم
23 دی 94 20:59
خیلی خجالت داره کامنت گذاشتن اینجا و تو روی آدم های پاکی مثل شما حرف زدن .من واقعا شرمندم شرمنده ی همه من کلاهبردار و دزد نیستم خداشاهده چند روزه حال خیلی بدی دارم گریه امونم نمیده من مشکل داشتم تو وب دلبرک شیرینم توضیخ دادم به خدا قسم راضیم به تمام بد و بیراه هایی که بهم می گید من له درجه ای رسیده بودم که اون بچه رو بچه ی خودم می دونستم حس مادری بهش داشتم همونطور که از ته دل براش می نوشتم اما واقعا اشتباه کردم درسته که هیچ وقت هیچ بچه ای من و مامان صدا نمی زنه اما باز نباید همچین غلطی می کردم ازم شکایت کرده وبلاگ بلور و گفته بایذ از تک تکتون حلالیت بخوام تورو به خدا مامان یکتا بگو که حلالم می کنی من اصلا بدترین عالم اما پای آبروی خانواده ی بیگناهم در میانه که باید چوب خریت و اشتباه بزرگ من و بخورن اگه شما بگید حلالم کردید از شکایت صرف نظر میکنن تورو بخدا به جون دخترت قسمت میدم نذار ناامید برم زیر خاک با خودم عهد کردم یا تا قبل شکایت برم زیرخاک یا نزارم خانوادم بفهمن توروبه قران مجید تو رو به اون خدایی که می پرستی نزار بی آبرو شم حلالم کن تو وبلاک بلور بگو که حلالم می کنی به مرگ مادرم قسم پشیمونم پشیمون
مامان یکتا
پاسخ
ممممم چي بگم؟؟؟!!!!! ببين خانوم ، نه من و نه هيچ يك از مادرايي كه در جريان اين ماجرا هستن دوست نداشتن اين اتفاقات بيفته و تو اينقدر عذاب بكشي، نتيجه كار خودت بوده و همه هم ناراحت شديم. الان اين حال خراب تو نشون ميده كه واقعا پشيموني. من حتي روزي كه جريانو به همسرم گفتم ، گفت به احتمال زياد اين خانوم از نعمت بچه محرومه و داره با اين كارا خودشو آروم ميكنه. نمي دونم بهت حق بدم يا نه؟ در هر صورت الان ديگه ازت دلخور نيستم ، در ضمن لازم نبود جون دختر منو سر همچين مسائل پوچي قسم بدي. حلالت كردم.
پشیمونم
23 دی 94 21:01
فقط تا جمعه فرصت داده وگرنه ازم شکایت میکنه و میان سراغم من واقعا می ترسم غلط کردم غلط کردم من خاک پای همه ی شما مادرام بذارین به حساب حسرت های و بدبختی هایی که سرم اومده من نمی خواستم سر کسی کلاه بذارم و شیادی کنم من فقط دوس داشتم مادری و تجربه کنم گند زدم گند زدم خدا لعنتم کنه توروبخدا کمکم کن مامان یکتا
مامان یکتا
پاسخ
من چه كاره باشم؟ برو اون مادر تركيه اي رو پيدا كن و ازش حلاليت بخواه!!!